درهم برهم

سلام ناهید

امیدوارم حالت خوب باشه

دلم خیلی برات تنگ شده، امشب انقد دنبل وبلاگمون گشتم تا پیداش کردم البته خیلی وقت بود دنبالش بودم ولی یادم نمیومد اسمش چی بو

ولی امشب انقد گشتم تا پیداش کردم.

انقد دلم میخواست بودی باهات حرف میزدم دردو دل میکرم ، توهم آرومم میکردی...

ناهید دلم تنگه برات....

بعد از این همه مدت ولی...

وقتی چشمـانم را روی هم می گذارم

خواب مـرا نمی بـرد

تـــو را می آورد !

از میانــ فرسنگ ها

فاصلـه ...!

مهربانی را وقتی دیدم که کودکی میخواست

همیشه سکوت ، یک جنایت جنگی ست ...

وقتی ظلمِ ظالم بر مظلوم را می بینی و ساکت می نشینی ...

خیلییییییییییییییییییییی خووووووووووووشحااااااااااااااااااالم   

دیگههههههههههه نمیییییییییذااااااااااااااارررررررممممممممممم برررررررررررههههههههههه

خب خوشحال بااااشید همه 

هرگز معنای نغمه ی پرندگان را پس از باران نفهمیدم ...

تا تو آمدی و عشق بارانی ات را نثار لحظه های ابری ام کردی، و من ...

هنوز که هنوز است به شوق هوایت، با قناری ها آواز عشق سر می دهم ... 

 زنگ بزنه... رفته یاسوج.

من خیلی غصه میخووووووووووووورم دیشب و امروز انقد منو آروم میکرد هی میگفت گریه نکن ناهیدم زودی میام...

ولییییییییییییییییییی نمییییییییییییییییییشهههههههههههههه               دلم تنگ میشه خب...

براش دعا کنین خب؟ دعا کنین سالم برگرده شیراز بیاد خونهو...

منو هم دلداری بدین خیلی غصه نخورم ازم قول گرفته گریه نکنم.    منم الکی قول دادم...

سعید کجایی که بریم باهم شهربااااااااااااااااااااااازی؟؟  

 ماهی ها تنها در کنار اتوبان می ایستند و برای شیشه های بالا کشیده دست تکان می دهند تا از سرما یخ بزنند

 و روی آب بیایند تنها سنگ ها هستند که برای همیشه ته نشین خواهند شد تو با شوهرت ماهی می خوری

 من زل می زنم به ماه و دیوانه می شوم و کوچه ها را آواز می خوانم و به سنگ ها لگد می زنم و زنم و... 

بغضم می ترکد از تو که دور می شوم کوچه که هیچ! گاهی اتوبان هم بن بست است

 من رودخانه ای را می شناسم که با دریا قهر کرد و عاشقانه به فاضلاب ریخت

مسئول هیئت تحریریه.

این نمیخواهم ببینمت ها...

ایـن بـی تــفـآوتـیهـآ...

ایــن بـی خــَـبــَـری هــآ...


گــآهی دیــدآر از ســَـر اجـبـآر...

نــَـبـودَن هآ ... نـَـدیــدَن هــآ ....


یــَـعـنـی بــُـرو ...!

گـــآهــی چـِـقــَـدر خِــنـگ مـیـشــویـم

کاش میشد بچگی را زنده کرد..!

کودکی شد کودکانه گریه کرد شعر قهر قهر تا قیامت را سرود

آن قیامت که دمی بیشتر نبود

فاصله با کودکی هامان چه کرد؟ کاش میشد بچگانه خنده کرد